هدف، وجه تمایز تشکلهای مردان و زنان
زمانی که میخواهیم تشکیلاتی راه بیندازیم، اولین مسئلهی مهم ریشهی تمایز بین مرد و زن است. چالش جنسیتی در افراد زمان تأهل به وجود میآید، این زمانی است که افراد درکی از دختر و یا پسر بودن خود پیدا میکنند. در کار تشکیلاتی اگر بخواهید اقتضائات جنسیتی اعمال کنید باید از جنس افراد شروع شود. باید مخاطب خود را دسته بندی کرده و برای هر دسته به طور جداگانه هدفگذاری کنید تا بتوانید آنها را جذب کنید به طور مثال هدفگذاری و جذب پیرزنها با جوانان و یا دختران با زنان متفاوت است.
از بین ارکان تشکیلات، رکن هدف میتواند منشأ تمایزات جنسیتی باشد. چگونه هدف میتواند در جنسیت تأثیرگذار باشد؟ تمام جنگ و جدلها برای نهضتهای زنانه این است که زنان نیز باید مانند مردان در جامعه نقشآفرینی داشته باشند، در صورتی که هیچ وقت مردان نمیتوانند مانند خانمها نقش آفرینی داشته باشند. این مشکلات به این خاطر است که نقش آفرینی به خوبی در جوامع تعریف نمیشود و از زن فقط نقش خانهداری به نمایش گذاشته میشود، لذا زنان وارد جامعه نمیشوند.
موضوع فعالیت ما در فعالیت تشکیلاتی چیست؟ به چه علتی دور هم جمع میشویم؟ هدف ما چیست؟ آرمان و ایدئولوژی چه چیزی تولید میکنند؟ دغدغه ما منجر به برطرف کردن چه مسئلهای میشود؟ چه اتفاقی میافتد که این دغدغهها برای شما مهم میشود؟ شما در جامعه یکسری مسائل را میبینید و یکسری را هم نمیبینید، شما زمانی برای ندیدهها تشکیلات و هدف راه اندازی میکنید و زمانی برای دیدهها. سؤالی که پیش میآید این است که در جامعه چه اتفاقی رقم میخورد که باعث ظهور و بروز تشکیلات زنان میشود؟ اگر در مسئلهای مواردی باشد که باعث حرکت آقایان هم شود، اینجا تفاوتی بین زن و مرد نمیبینیم، بنابراین نمیتوانیم بگوییم که دربارهی تشکیلات زنانه صحبت میکنیم. در عرصهی اجتماعی در بُعد هدفگذاری به نقطهای میرسیم که در آن چالش جنسیتی مطرح میشود، اینجاست که فقط خانمها باید پای به میدان بگذارند؛ اگر به این نقطه نرسیم نتیجه میگیریم که ذیل هدف، تفکیک جنسیتی معنادار نیست و حضور زنان یا مردان منجر به یک نتیجه میشود.
عرصهی اجتماعی و هدفگذاری که فقط خانمها از عهدهی آن بربیایند کجاست؟ اگر توانستیم موقعیتهایی را شناسایی کنیم، پس میتوانیم بگوییم که در بعد هدفگذاری، تمایز جنسیتی قابل تعریف و قابل اعمال است.
در عرصه تعلیم و تربیت چون اقتضائات تربیت دختر و پسر متفاوت است، پس نقش آفرینی تربیتی متمایزی وجود دارد. سیستم تعلیم و تربیت معلم دختران را از معلم پسران جدا کرده است. هر چند که در مدارس ابتدایی پسرانه معلمها خانم هستند چون دانش آموزان پسر در نوبت اول ابتدایی معلم را مانند مادر خودشان میدانند، اما اگر همین پسران به سن متوسطه برسند دیگر خانمها نمیتوانند نقشآفرینی کنند. این همان اقتضائات جنسیتی است که در این تفکیک رخ میدهد. در جامعه باید ادراک عمومی نسبت به مباحث تربیتی بالا باشد، پس تشکیلات تربیتی ایجاد میکنیم تا سطح ادراک تربیتی را بالا ببریم. در واقع مسئلهی تربیت از گلوگاههای جامعه است که گسل جنسیتی را فعال میکند.
جنس هدفگذاری از جنس محیط مأموریت مشخص میشود. محیط مأموریت ما جامعه است، ما در جامعه زندگی میکنیم. چه چالشهایی ما را در جامعه درگیر میکند؟ چند درصد آن متعلق به جنسیت است و چه زمانی رخ میدهد؟ در بحثهای پیش رو به پاسخ این سؤال میپردازیم.
ابتدا به مفهوم هدف و روایت هر شخص از هدف زندگی میپردازیم.
هدف به چه معناست؟ یک نبود که بودناش لازم است، یک بودن که بودتر بودناش لازم است، یک بودن که تنظیم بودناش لازم است و یک بودن که نبودش لازم است. هدف چیزی است که نمیدانیم چیست اما ارزش هزینه کردن را دارد.
هدف شما از زندگی چیست؟ اگر هدف از زندگی را حقوق خوب، همسر خوب، خانه خوب و … خلاصه کنیم، تفاوتی با دیگر موجودات نداریم، باید هدف را دقیقتر روایت کنیم. یکی از مشکلات جدی که در نسل خود داریم مسئله هدفگذاری است. زنان و مردان قدیم شاید به این نوع تعریف از هدف واقف نبودند، اما چیزی را هدف قرار میدادند که ارزش هزینه کردن داشت. شما برای چه کاری و تا چه سطحی در زندگی هزینه میکنید؟ وقتی که هدفی دارید که خودتان حاضر نیستید برای آن هزینه کنید به نظر خودتان فرد دیگری پیدا میشود که برای آن هزینه کند؟ بنابراین هدف بسیار مفهوم دقیقی است. در زمان جنگ توانستیم تعداد زیادی جوان به جبهه اعزام کنیم که اکثر آنها شهید شدند و جان خود را برای آرمانشان بخشیدند که به این معناست که هدفگذاری دقیق و عمیقی در این افراد صورت گرفته است. زمانی که فرد عضو تشکیلات میشود میپذیرد که هدف شما را هدف خودش بداند و حاضر است برای آن هزینه کند؛ در این زمان میتوانیم بگوییم تشکیلات راهاندازی شده است. هزینه، ارتباط مستقیمی با هدف دارد، هدف فقط یک روایت صرف نیست. زمانی که تشکیلات به چالشهای اجتماعی و مأموریتی برمیخورد، مشخص میشود چه کسانی فقط حرف میزنند و چه کسانی صادق هستند. مثلاً بخش قابل توجهی از تشکلهای ضد اعتیاد از بین معتادها و یا از خانوادههایی که درگیر اعتیاد بودهاند شکل گرفته است چون این افراد «نبود و بود» را به خوبی درک کردهاند به این خاطر تمام توان خود را برای جلوگیری از آلوده شدن آحاد جامعه به کار میگیرند.
یکی از مزیتهای جنسیتی در هدفگذاری که تمایزی جدیست بین خانمها و آقایان، این است خانمها خیلی زود فریب میخورند.
تشکیلات زنان یک بُعد روانشناسی شخصیتی دارد، روانشناسی جنسیتی خانمها غلبه احساسات است، که خداوند هوشمندانه در وجود آنها قرار داده است. غلبه احساس باعث ایجاد شور و اشتیاق در خانمها شده و اینگونه زودتر در میدان حضور پیدا میکنند. عقل تحت تأثیر قرار میگیرد؛ لذا دقت نظر در صلاح و مصلحت کمتر میشود. از موارد منفی این حالت میتوان به سرمایه گذاری آمریکاییها روی زنان عراقی و یا به حیله عُبیدالله در کوفه که روی زنان کوفه سرمایه گذاری کرد اشاره کنیم. از موارد مثبت آن نیز میتوان به شناخت و توجه امام خمینی (ره) به ظرفیت زنان مخصوصا در جنگ که همسر و فرزندان خود را به جبهه اعزام میکردند اشاره کرد. هدف از جنسِ هزینه کردن است، اما ما حق سوء استفاده کردن از این ظرفیت را نداریم. اگر خانمها وسط میدان هدف بیایند، هدفی که برمیگزینند نسبت به آقایان گرمتر و صادقتر است. در آقایان نقاق بیشتر امکان رسوخ دارد. مثلاً آقایان تصمیم میگیرند که هر هفته روضه امام حسین (ع) برگزار کنند، جلسه اول همه مشتاقانه شرکت میکنند اما از جلسات بعد به بهانههای مختلف کمتر حاضر میشوند در صورتی که خانمها زمانی که تصمیم به کاری میگیرند همه آماده به خدمت هستند، نه به این خاطر که بیکار باشند بلکه هدف دارند و برای آن هزینه میکنند. ما زمانی متوجه میشویم که افراد تشکیلات صادق هستند که برای هدفشان هزینه کنند، اگر هم حاضر به هزینه کردن نیستند یعنی فقط ادعا داشتهاند، مثل قوم بنی اسرائیل که فقط ادعا داشتند و هیچ وقت حاضر به هزینه کردن نشدند.
ویژگی و یا بُعد سوم این است که در برآورده کردن هدف احساسات افراد برانگیخته میشود یعنی جنبهی هیجان انگیز و پرشور دارد. مثلاً من هدف دارم اما نسبت به آن حسی ندارم این هدف نیست صرفاً یک وضعیت مطلوب است، هدف چیزی است که با تمام قوا برای آن میجنگیم در این حالت در وجود ما بود و نبود و شورانگیزی به وجود میآید و برای آن هزینه هم میکنیم. با این اوصاف باید توجه کنیم که با این ویژگیها نوع شورانگیزی زنان با مردان متفاوت است؛ که اگر درک درستی از این موضوع نداشته باشید به صحنه آوردن افراد را به خوبی انجام نمیدهید.
بنابراین؛ نوع هزینه کردن زنان و مردان متفاوت است، که اگر قصد داشتید معیار صدق افراد را بسنجید باید این معیار را بین زن و مرد متفاوت قرار دهید. پایهی جنس زن پایداری و استقامت است، که برای بچه داری و تربیت ضروری و حیاتی است؛ لذا در خانمها ثبات بیشتر است. اگر بتوانیم هدف را خوب گره بزنیم افراد محکم پایکار میایستند.
برای هدف ۳ ویژگی مهم «بود و نبود»، «هزینهکردن» و «شورانگیزی» مطرح میشود. از بین این ۳ ویژگی، «بود و نبود» راهبردیتر است و دوتای دیگر کاربردی هستند. از بین دو ویژگی کاربردی هدف، هزینه کردن راهبردیتر است؛ لذا زمانی که هدفی را تعیین میکنیم باید بهگونهای باشد که اولاً مبتنی بر بینش اجتماعی، اعتقادی و درونی باشد و واقعا به آن معتقد داشته باشیم، ثانیاً صدق آن را به چالش بکشیم و ثالثاً شورانگیز باشد.
برگرفته از کارگاه «زن در نقشی نو»
دکتر حسین عرباسدی
دیدگاهتان را بنویسید